مطالعات ایران

ایران کجاست و ایرانی کیست ؟

مطالعات ایران

ایران کجاست و ایرانی کیست ؟

تقسیم بندی اوستا

تحقیق از گارگین فتائی

 

1: گاهان ( سرودها(

سرود یکم اهونَوَدگاه  ( یسنا – هات 34-28)  - 89 بند

سرود دوم اشونَوَدگاه ( یسنا هات 46 – 43)  - 66 بند

سرود سوم سِپَنتَّمدگاه ( یسنا هات 50 – 47) – 41 بند

سرود چهارم وّهوخَشترَگاه ( یسنا هات 51( - 22 بند

سرود پنجم وَهیشتووایَشت گاه ( یسنا هات 53( - 9 بند

 

2: یسنا ( ستایش به معنی اعم(

سرآغاز – 15 بند

یسنا – هات 1و2 – 30 بند

یسنا  - هات 8 – 3 ( سروش درون) -113 بند

یسنا -  هات 11 – 9 ( هوم یشت )-  71 بند

یسنا- - هات 12 ( هات خُستوئی یا اعتراف)  - 9 بند

یسنا  - هات 18 – 13 – 54 بند

یسنا -  هات 21 – 19 ( بغان یشت ) – 31 بند

یسنا  - هات 27 – 22 – 100 بند

یسن - ا هات 42 – 35 ( هفتن یشت بزرگ )  - 47 بند

یسنا – هات 52 – 8 بند

یسنا – هات 54 ( نماز ایریمن اشه ) 7 بند

یسنا – هات 56 – 55 – 12 بند

یسنا – هات 57 ( سروش یشت سر شب) – 13 کرده و 34 بند

یسنا – هات 72 – 58 – 206 بند

 

3: یشت ها ( ستایش به معنی خاص)

هوم یبشت – 33 بند

هفتن یشت کوچک – 15 بند

اردیبهشت یشت – 19 بند

خرداد یشت – 11 بند

آبان یشت – 133 بند و 30 فرگرد

خورشید یشت – 7 بند

ماه یشت – 7 بند

تیر یشت – 62 بند و 16 فرگرد

گوش یشت ( درواسپ یشت ) – 33 بند و 7 فرگرد

مهریشت – 146 – بند و 35 فرگرد

سروش یشت هادخت – 23 بند و 5 فرگرد

رشن یشت – 38 بند

فروردین یشت – 158 بند و 31 فرگرد

بهرام یشت – 64 یشت و 22 فرگرد

رام یشت – 57 بند و 11 فرگرد

دین یشت – 20 بند و 7 فرگرد

آرت یشت -  62 بند و 10 فرگرد

اشتاد یشت – 9 بند

زامیاد یشت ( کیان یشت ) – 96 بند – 14 فرگرد

هوم یشت – 2 بند

ونند یشت – 2 بند

 

4 هادُخت نَسَک

سه فرگرد و 53 بند

 

 

5: ویسپّرِد ( ستایش همهء بزرگان )

24 کرده و 107 بند

 

6: خرده اوستا ( اوستای کوچک )

سه نیایش آغازین – 1 بند

نیرنگ کَشتی بستن – 1 بند

سروش باژ – 5 بند

هوشبام – 5 بند

پنج نیایش  - 79 بند

          خورشید نیایش – 19 بند

          مهر نیایش – 17 بند

          ماه نیایش – 12 بند

          ارداویسور بانو نیایش ( ( آبان نیایش) – 11 بند

          آتش بهرام نیایش – 20 بند

پنج گاه – 56 بند

          هاونگاه – 10 بند

          رپیثوینگاه – 12 بند

          اُزَیرینگاه – 11 بند

          اَویسروسثریمگاه – 13بند

          اَشهینگاه – 10بند

سی روزرهء کوچک – 30 بند

سی روزهء بزرگ – 30 بند

آفرینگاه دهمان – 13 بند

آفرینگاه گاهان – 6 بند

آفرینگان گَهّنبار – 19 بند

آفرینگان رپثوین – 10 بند

 

7: وندیداد ( قوانین بر ضد دیو)

22 فرگرد – 918 بند – 81 بخش

 

تقسیم بندی کلی

1: گاهان – 17 هات – 227 بند

2: یسنا – 55 هات – 725 بند

3:یشت ها – 21 یشت – 185 کرده – 957 بند

4: هادخت نسک – 3 فرگرد – 53 بند

5: ویسپرد – 24 کرده – 107 بند

6: خرده اوستا – 20 بخش – 255 بند

7: وندیداد – 22 فرگرد – 81 بخش – 918 بند

 

اوستا دارای 8 بخش و 160 قسمت یا جزء و 3245 بند است .

گات ها یا گاهان ، قدیمی ترین بخش اوستاست که گفته می شود سروده های زرتشت می باشند .

اوستای کهن شامل 21 نسک یا کتاب بوده او دارای 345700 واژه و زند یا تفسیر آن هم دارای 2094200 واژه بوده است

اوستای کنونی بر روی هم 83000 واژه دارد .

زبانی که اوستا به آن نگارش یافته زبان اوستائی نام دارد . این زبان دارای 49 حرف یا آوا بوده و الفبای آن از کامل ترین الفباهای جهان محسوب می شده است. . در اوستا تکرار جمله های و عبارات در بخش های مختلف آن بسیار دیده می شود و این خود نوعی نظم را به اوستا داده است .

ارتباط زرتشت با اهورا مزدا در اوستا به صورت همپرسی ( پرسش و پاسخ ) می باشد .

جنبه های گوناگونی از آئین مهر که آئین پیش از زرتشت ایرانیان بوده نیز در اوستا وجود دارد .

 

 

منبع: اوستا – گزارش سرودها و متن های کهن – گزارش و پژوهش از جلیل دوست خواه – انتشارات مروارید – چاپ سوم 1375

   

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

اوستا و گاتاها

به نام خداوند جان و خرد     کزین برتر اندیشه بر نگذرد

نسک های اوستا کهن ترین و با ارزش ترین گنجینه ی زبان و فرهنگ ایران زمین است .

گاتاها کهن ترین سرود های ایرانی است که در میان یسنای اوستا است . یسنا دارای 72 ها یا هات (هایتی ، بخش) است که 17 های آن در برگیرنده ی گاتاها است . واژه ی یسنا به معنای ستایش و نیایش و جشن است . واژه ی " جشن " کنونی همین یسنای اوستایی است که در زبان سنسکریت هندی " یجنه " و در پهلوی ساسانی " یزشن " شده است .  

گویند گاتاها سخنان و سرودهای خود زردشت است . آنچه در گاتاها درباره ی دین زردشتی و فرهنگ ایرانی یافت می شود با دیگر بخش های اوستا بسیار دگرگونه تر است .

گاتاها یا گاهان دربردارنده ی 5 گاه یا سرود است . گاتاها 17 هایتی و 238 بند و 896 پاره (بیت ، شعر) و 5560 واژه است . هر گاه یا گات به واژه ی نخستین همان گاه خوانده می شود .

از هات 28 تا 34 یسنا ، نخستین سرود گاهان است که اهنود گات (اَهونَ وَایتی) خوانده می شود .

دیگر سرودها اشتود گات (اوشتَ وَایتی ، دومین گات) از هات 43 تا 46 (4 هات) ، سپنتمد گات (سپِنتا مَئینیو ، سومین گات) از هات 47 تا 50 (4 هات) ، وهوخشتر گات (وُهوخَشَثرَ ، چهارمین گات) تنها هات 51 و وهیشتوایشت گات (وهیشتو ایشتی ، پنجمین گات) تنها هات 53 می باشند .

تنها نخستین گات است که نام آن از واژه ی آمده که امروزه از گاتاها بیرون است . اهون وَایتی در آغاز یسنای 27 بند 13 می باشد . یعنی یک بند پیش از آغاز گاتاها . و نام دیگر گاهان از نخستین واژه ی همان گاه گرفته شده است .

باید دانست که گاتاها چون از ارزش زیادی برخوردار بوده و آن را از خود زردشت می دانستند به نیکی نگه داری شده و از این رو گاتاهای کنونی با گاتاهای زمان ساسانیان بسیار نزدیک و یکسان است ، گرچه که دیگر بخش ها و نسک های اوستا به یک سوم کاهش یافته اند و نزدیک به دو سوم آن نابود شده است .

اینگونه ی پیداست که 5 سرود گاتاها در میان بخش هایی دیگری به نثر بوده اند که کامل کننده و توضیح دهنده ی آنها بوده است ، همچون بوستان سعدی . و از این رو وابستگی میان گاهان بسنده و روشن نیست . 

زبان نامه ی اوستا اکنون اوستایی خوانده می شود که بسیار نزدیک به سنسکریت هندی و پارسی هخامنشی است ، و شاخه ای از ایرانی باستان است .

دبیره و خطی که برای نگارش اوستا بکار برده شده است دین دبیره (خط دین) خوانده می شود که بسیار ساده ولی کامل و دقیق است و یادگیری آن بسیار ساده و آسان است .

اکنون به نخستین بند از نخستین گات می پردازیم . (از دکتر آبتین ساسانفر)

برگردان پارسی آن از دکتر آبتین ساسانفر :

با نیایش و دست های برافراشته ، ای مزدا ، نخست یاری و پشتیبانی سپنتامینو (نفس پاک) را درخواست می کنم که همه ی کارها و کردارم هماهنگ با اشا (راستی) باشد ، بدان وسیله خرد وهومن و روان جهان را خشنود می کنی .

و برگردان استاد ابراهیم پورداود :

خواستارم در نماز با دست های بلند شده ، نخست ای مزدا رامش از برای همه ی آفرینش سپند مینو ، ای اردیبهشت (اشا ، آیین راستین) (و) اینکه خرد بهمن (یکی از امشاسپندان) را خشنود توانم ساخت و گوشورون (فرشته ی نگهبان جانداران سودمند) را  .    

----------------------------

سر‌چشمه ها :

گات ها ، نوشته ی استاد ابراهیم پورداود ، 1331 خورشیدی .

گاتاها ، نوشته ی دکتر آبتین ساسانفر ، نورزو 1383 خورشیدی .

http://pardiseparse.blogsky.com  

    
----------------------------------------------------------------------------------------
از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اوستا نام کلی مجموعهٔ کهن‌ترین نوشتار و سروده‌های ایرانیان است، که در واقع دانشنامهٔ ایرانیان بوده و در روزگار باستان بیست و یک نسک (کتاب) داشته و در شکل کنونی خود شامل پنج بخش است. بخش‌های اوستا عبارتند از: یَسنه که سخنان زرتشت موسوم به گاهان، در آن گنجانده شده، یشت‌ها (سرودهای نیایشی)، وندیداد، ویسپرد و خرده‌اوستا.


معنای واژه

واژه اَوِستا که در خود کتاب نیامده به معنی دانش و شناخت است و با واژه «ودا»، نام کهنترین کتابِ دینی هندوان همریشه‌است. بر روی هم اوستا را می‌توان به معنی «آگاهی‌نامه» یا «دانش‌نامه» دانست که آن را مرجع نامه نیز می‌نامند.

ریشه‌های این واژه «ابستاگ» در فارسی میانه و «آپستاواکا» (ستایش خدا) در فارسی باستان است.

تاریخچه اوستا

بخش‌های اوستا در دوران مختلف توسط اشخاص متعدد تالیف شده‌است اما از آن میان فقط بخشی از سرودها از آنِ خود زرتشت است. مندرجات اوستا عبارتست از نیایشِ اهورا مزدا و امشاسپندان و دیگر ایزدان و مظاهر طبیعت و تکالیف انسان در جهان بهشت و دوزخ و داستان‌های ملی.

گویند پس از آنکه اسکندر مقدونی قصر سلطنتی ایران را آتش زد اوستا را نیز بسوخت. بلاش اشکانی فرمان داد تا اوستای پراکنده را از شهرهای ایران جمع کنند. اردشیر بابکان تنسر را مامور مرتب ساختن آن کرد. پسرش شاپور اول کار پدر را تعقیب نمود و در نهایت آنرا به همان شیوه کهن به بیست و یک نسک بخش کردند و نامها و شرحِ این نسک‌ها در کتابِ پهلوی دینکرد و کتابهای دیگر آمده است[۱]. نسک‌های بیست و یک گانه اوستا به سه بهر بخش می‌شده‌است:

  • نسکهای گاسانیک در دانش و کار مینوی.
  • نسکهای داتیک در دانش و کار جهانی.
  • نسکهای هاتک مانسریک در آگاهی از کردارهای میانِ جهانِ مینوی و جهانِ خاکی[۲].

اوستای امروزی شامل بخش‌های زیر است:

سروده‌های «یشت» (که به زرتشت نسبت داده می‌شوند، اما تقریبا به طور قطع می‌توان گفت که وی آنها را نسروده‌است) در اوستای جدید قرار دارند و گمان می‌رود که مربوط به دوره هخامنشی (۶۴۸ تا ۳۳۰ پیش از میلاد) هستند. «وندیداد» نیز که در اوستای جدید قرار دارد، احتمالاً دیرتر و در زمان پارت‌ها (۱۴۱ پیش از میلاد تا ۲۲۴ میلادی) سروده شده‌است. «ویسپرد» حاوی جدیدترین بخش اوستاست که به زبان فارسی میانه نوشته شده و به زمان عصر ساسانی (۲۲۶ تا ۶۵۱) میلادی) بر می‌گردد.

دست‌به‌دست‌شدن اولیه

گمان می‌رود که برخی از متون اوستا قبل از نوشته شدن قرن‌ها به صورت شفاهی نگاه داشته شده‌اند. «کتاب ارداویراف» که در قرن ۳ یا ۴ پس از میلاد تالیف شد، بیان می‌کند که گات‌ها و برخی از دیگر متون موجود در اوستا قبل از حمله اسکندر مقدونی به ایران موجود بوده‌اند. طبق نظر «شاترویهای آیران» کتابخانه کاخ در یک آتش سوزی توسط اسکندر مقدونی ویران شد. با این وجود، هیچ یک از این ادعاها را نمی‌توان تایید کرد؛ چرا که اگر این متون وجود داشته‌اند اکنون هیچ اثری از آنها نیست. اما راسموس کریستین راسک نتیجه گیری کرد که این متون باید باقیمانده یک ادبیات بسیار بزرگ باشند، همان گونه که پلینی بزرگ در اثر خود به نام «تاریخ طبیعی (پلینی)» یک موبد ازمیری را توصیف می‌کند که در قرن سوم قبل از میلاد «دو میلیون از قطعه سروده‌های زرتشت را تفسیر می‌کرد». همان طور که پیتر کلارک در «دین زرتشت، آشنایی با یک مکتب باستانی» (۱۹۹۸، برایتون) خاطر نشان می‌سازد که اگر «گات‌ها» و متون کهن تر «یسنا» فقط به طور شفاهی دست به دست می‌شده‌اند، احتمال حفظ کیفیت زبان قدیمی آنها وجود نداشته‌است.

ویرایش بعدی

طبق «دینکرد» که یک اثر نیمه مذهبی مربوط به قرن ۹ است، شاه ولخش (گمان می‌رود که ولگاسس چهارم شاه پارتی بوده که در سال‌های ۱۴۷ تا ۱۹۱ میلادی حکومت می‌کرده) تلاش کرد که متون مقدس را گرد آوری و تنظیم کند. چیزی از نتایج این کار (در صورت انجان شدن) باقی نمانده‌است. در قرن سوم میلادی امپراتور ساسانیان با نام اردشیر اول (۲۲۶ تا ۲۴۱ میلادی) به موبد بزرگ خود تنسر فرمان داد که متون دینی را جمع آوری کند. طبق نظر دینکرد نتایج کار تنسر یک مجموعه ۲۱ جلدی به زبان اوستایی (نه به زبان اوستایی گاتایی اصلی) به نام «نسک»ها بود که از ۳۴۸ فصل و تقریبا ۵/۳ میلیون کلمه تشکیل می‌شد.
آخرین ویرایش در زمان شاپوردوم (۳۰۹ تا ۳۷۹) انجام شد.

متفکران اروپایی

متون اوستا نسبتاً دیر به دست متفکران اروپایی رسید. آبراهام آنکوئتیل – دوپرون در سال ۱۷۵۵ به شرق هند سفر کرد و این متون را در جوامع پارسی بدست آورد. او در سال ۱۷۷۱ این متون را براساس یک ترجمه به زبان فارسی نو توسط یک موبد پارسی به زبان فرانسوی منتشر کرد. راسموس راسک در دیدار از بمبئی (مومبای کنونی) در سال ۱۸۲۰ چندین دست نوشته از اوستا را جمع آوری کرد و برای اولین بار با بررسی زبان اوستایی به این نتیجه رسید که این متون باید باقیمانده یک مجموعه بزرگ از متون مقدس پارس باستان و بلخ ([تازی‌ها) باشند. متونی که راسک آن را جمع آوری کرد، اکنون در کتابخانه دانشگاه کپنهاک قرار دارند. دست نوشته‌های دیگر در خانه هند شرقی و موزه بریتانیا در لندن، کتابخانه بودلیان در آکسفورد و در کتابخانه دانشگاه‌های مختلف پاریس نگهداری می‌شوند.

زند

واژه «زند» یا "Zend" (به معنای «تفسیر» یا «ترجمه») به آخرین متمم‌های متون پهلوی به زبان فارسی میانه و پازند اطلاق می‌شود. این تفسیرها که مربوط به اوایل دوره ساسانیان هستند، برای استفاده متون مذهبی نوشته نشدند؛ بلکه برای آموزش‌های مذهبی به عموم (که به زبان اوستایی تلکم نمی‌کردند) مورد استفاده قرار گرفتند. در مقابل متون اوستا به عنوان متون مقدس باقی ماندند و به زبان اوستایی (که یک زبان مقدس تلقی می‌شد) خوانده می‌شدند. استفاده از عبارت «زند–اوستا» برای اشاره به اوستا یا بکار گیری واژه «زند» به عنوان نام یک زبان یا متن، اشتباهاتی هستند که اخیرا متداول شده‌اند. در سال ۱۷۵۹ آنکوئتیل – دوپرون گزارش داد که به او گفته شده که «زند» نام زبان نوشته‌های باستانی تر است. سر ویلیام جونز در سومین اثر برجسته خود که در سال ۱۷۸۹ منتشر شد از گفتگویی با یک کشیش هندو یاد می‌کند که به او گفته بود:

« زند، نام متون مقدس و اوستا، نام زبان است  »

این سرگشتگی در بین متفکران غربی بسیار رایج شد و «زند – اوستا» هنوز هم در مواردی به متون کهن تر اطلاق می‌شود (هرچند نادرست است). اثر اولیه راسک با عنوان «بحثی درباره اعتبار زبان زند» (بمبئی، ۱۸۲۱) در این سرگشتگی نقش دارد. کتاب وسترگارد با عنوان «زنداوستا یا کتاب‌های مذهبی زرتشتیان» (کپنهاک ۵۴- ۱۸۲۵) فقط این اشتباه را ترویج کرد.

ساختار و محتوا

اوستای امروزی از منابع مختلفی گرد آوری شده‌است و بخش‌های مختلف آن مربوط به زمان‌های مختلفی است و ویژگی‌های آنها تفاوت زیادی با هم دارد. «نسک»های ۲۱ گانه منعکس کننده ساختار ۲۱ کلمه‌ای نیایش «آهونا وایریا» هستند: هریک از سه خط این مناجات از هفت کلمه تشکیل شده‌است. براین اساس «نسک»ها به سه گروه تقسیم می‌شوند که هر گروه هفت جلد دارد. برای هر جلد یکی از کلمات نیایش در نظر گرفته شده بود که موقعیت نسبی آن را نسبت به جلدهای دیگر نشان می‌داد. امروزه چیزی در حدود یک چهارم متن «نسک»ها باقی مانده‌است. محتوای اوستا (یعنی محتوای «نسک»ها به همراه متمم‌هایی از دیگر متون (نیمه مذهبی) به طور کلی به پنج دسته تقسیم می‌شود. این تقسیم بندی موضوعی است (گرچه سازماندهی «نسک»ها اینگونه نیست) و اصلاً ثابت یا استاندارد نمی‌باشد. برخی از متفکرین ترجیح می‌دهند که این پنج دسته را در دو گروه عبادی و عمومی قرار دهند. این متون به دوزبان نوشته شده‌اند: متون کهن تر به زبان اوستایی (کهن‌ترین زبانی که به عنوان زبان هندو- ایرانی ذکر شده و با سانسکریت ارتباط نزدیکی دارد) و متون جدیدتر به زبان پارسی میانه و خط پهلوی.

یسنا

یسنا

«یسنا» (پارسی میانه «yazišn» «عبادت، خیرات»، هم ریشه «سانسکریت yajña») مجموعه عبادی اصلی است. این مجموعه از ۷۲ قسمت به نام «هات» یا «ها» تشکیل شده‌است. ۷۲نخ از پشم گوسفند در «کستی» (نخ مقدس که زرتشتیان آن را می‌پوشند) نشان دهنده این قسمت‌ها هستند.«یسنا» شامل همه ۲۱ «نسک» است (جلد هفتم و آخر در گروه سوم و آخر) که به نوبه خود شامل «گات‌ها» (کهن‌ترین و مقدس‌ترین بخش اوستا) است و گمان می‌رود که توسط خود زرتشت سروده شده‌است. ساختار «گات‌ها» توسط «یسناهپتانگ هات» («یسنا» «هفت فصل») قطع شده که فصل‌های ۳۵ تا ۴۲ «یسنا» را تشکیل می‌دهد و تقریبا عمر آن به اندازه «گات‌ها» است و شامل نیایش وسروده‌هایی در مدح خدای اعلی، اهورامزدا، فرشتگان، آتش، آب و زمین است. گرچه «یسنا» به صورت منثور نوشته شده‌است، ساختار آن زمانی موزون بوده‌است. شش «نسک» از اولین گروه «نسک»ها نیز که تفسیر «گات‌ها» است، به دسته «یسنا» تعلق دارد.

ویسپرد

«ویسپرد» (فارسی میانه «vîspe ratavo»، «همه پروردگاران») مجموعه‌ای از متمم‌های «یسنا» است. «ویسپرد» به ۲۳ «کردا» (قسمت‌ها، مفرد: کردو) تقسیم می‌شود که به توصیف فرشتگان و عبادت آنها می‌پردازد.

یشت

فروهر، گمان می‌رود که توصیف یک «فروشی» باشد که در «یسنا» «یشت»ها و «وندیداد» ذکر شده‌است.

«یشت»ها («yešti»، «عبادت با ستایش») که ۷۲ تا هستند، سروده‌هایی در ستایش مزدا اهورا و ایزدان(فرشتگان موکل مزدا بر امور جهان) مختلف هستند. این سروده‌ها منبع مهمی برای اسطوره‌شناسی ایرانی به شمار می‌روند و فردوسی در شاهنامه خود ازآنها به بزرگی یاد کرده‌است. از میان ایزدانی که «یشت»های خاصی به آن اختصاص یافته می‌توان به «اردویسورا آناهیتا» (ایزد موکل بر آب‌ها)، «تیشتریا» (ایزد باران)، «میترا» (ایزد موکل بر عهد و پیمان)، «فراوشی» (روح‌های نیکان)، «ورثرغنه» (ایزد جنگاوری و پیروزی) اشاره کرد. ساختار بخش اعظم «یشت»ها موزون است و برخی از سروده‌ها ویژگی‌های ادبی قابل توجهی دارند که در دیگر متون اوستا رایج نیست.

وندیداد

«وندیداد» (تحریف شده واژه اوستایی «Vî-Daêvô-Dāta»، «علیه شیاطین») جلوهای مختلف ارواح شیطانی و راه‌های غلبه بر آنها را برمی شمرد. «وندیداد» شامل همه ۱۹ «نسک» است و تنها «نسکی» است که به طور کامل از زمان ساسانیان باقی مانده‌است. این متن شامل ۲۲ «فرگرد» است که به صورت بحث بین اهورامزدا و زرتشت سازماندهی شده‌اند. اولین «فرگرد» یک دوگانه اعتقاد به وجود است که پس از آن توصیف یک زمستان ویرانگر برروی خطوط سیل آمده‌است. «فرگرد» دوم افسانه «ییما» (جمشید) را بازگو می‌کند. «فرگرد»های دیگر بیشتر به بهداشت (به ویژه پرهیز از مرده) (فرگرد ۳، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۶، ۱۷، ۱۹) و نیز بیماری‌ها و راه‌های مقابله با آن‌ها (فرگرد ۷، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۲۰، ۲۱، ۲۲) می‌پردازند. «فرگرد»های ۴ و ۵ درباره شأن ثروت، کمک به دیگران، ازدواج و کارکردن و قبح رفتار غیر قابل قبول اجتماعی مانند اهانت و عهدشکنی بحث می‌کنند و کفاره‌های لازم برای پیمان‌شکنی و گناهان دیگر را مشخص می‌نمایند. «وندیداد» یک مجموعه از احکام و فرامین حکومتی است (نه دستور العمل عبادی) و در احکام آن تا حدودی نسبیت اخلاقی دیده می‌شود. بخش‌های مختلف «وندیداد» ویژگی‌ها و عمر بسیار متفاوتی دارند. بخشی از بخش‌ها جوان ترند، اما بخش اعظم آن بسیار کهن است و به عقیدهٔ بسیاری، جزو منابع کهن پیش از زمان زرتشت می‌باشد که در هزاره‌های بعد و در زمان اشکانیان یا ساسانیان به مجموعه کتب مقدس مذهبی به اشتباه افزوده شد و پس از اسلام رفته رفته از اهمیت آن کاسته شد تا آنجا که دیگر نمی‌توان آنرا از کتب مذهبی زرتشتی شمرد و از باب اسطوره‌شناسی و تاریخی فقط می‌تواند مورد مطالعه قرار گیرد.

محتویات دیگر

همه محتویات اوستا که در چهار دسته فوق بیان نشدند، در پنج دسته دیگر قرار می‌گیرند. این دسته بندی دارای نام نیست و عموماً شامل متون و مناجات‌های کوتاه تر (مانند «خرده اوستا» (عنوان بعدی)) پنج «نیایش» (عبادت و ستایش خورشید، ماه، میترا، آب و آتش)، «سی روزه» و «آفرینگان» (دعاهای خیر) است.

خرده‌اوستا

«خرده اوستا» (به معنای «اوستای خلاصه شده» یا «گلچینی از دعاهای اوستا») گزیده‌ای از متون «یسنا»، «ویسپرد»، «یشت» و متن‌های کوتاه و دعاهای مختصری مانند پنج «نیایش» است. این مجموعه به عنوان کتاب دعا برای استفاده روزانه در نظر گرفته شده‌است. باور بر آنست که این رساله را موبد آذر پاد ماراسپندان در زمان ساسانیان به عنوان رساله‌ای مذهبی به نگارش در آورد. شامل مجموعه‌ای از ادعیه‌است.

گویش اوستا

زبانی که اوستا به آن نوشته شده به سببِ وجودِ نامِ اوستا، زبان اوستایی نامیده شده‌است. اوستا به دو گویش نوشته شده‌است. گویشی که گاهان یعنی سخنان خود زرتشت بدان نوشته‌شده و گویشی که بخش‌های دیگر اوستا را بدان نوشته‌اند. گویش نخست را گویش گاهانی و گویش دوم را گویش جدید نامیده‌اند. اوستای امروزی حدود یک سوم اوستای دورهٔ ساسانی است. اوستای دورهٔ ساسانی بیست‌ویک نسک داشته‌است.

اوستای کهن

کتاب اوستایی که به امروز رسیده‌است، از نظر زمانی به سه بخش متفاوت تقسیم می‌شود:

- بخش یکم شامل «اوستای کهن» که مضامین آن از نظر زمانی متعلق به روزگار پیش از زرتشت (پیش از حدود دو هزار و هشتصد سال پیش) است؛ اما نگارش آن متعلق به عصرهای پس از زرتشت است و هنگام این نگارش و بازنویسی دگرباره، تا اندازه‌ای مضامین و باورهای جدیدتر را به متن‌های کهن اضافه کرده‌اند.

- بخش دومِ اوستا از نظر زمانی شامل «گات‌ها» است که سروده‌های مینوی شخص زرتشت به شمار می‌رود که هر چند از نظر مضمون پس از اوستای کهن سروده شده است؛ اما از نگاه زبان و نگارش، کهن‌ترین بخش اوستای موجود است.

- بخش سوم اوستا از نظر زمانی شامل یسنا، یشت‌های جدید، ویسپرد، وندیداد و خرده اوستا است که همگی جزو اوستای نو به حساب می‌آیند. اما بسیاری از مضامین همین بخش‌های جدید نیز برگرفته و اقتباس شده از باورها و نوشتارهای کهن است؛ اما این آمیختگی به حدی است که امکان تفکیک را امکان‌پذیر نمی‌سازد. به عنوان نمونه می‌توان از داستان جمشید در وندیداد نام برد که یکی از کهن‌ترین داستان‌ها و باورها و نوشتارهای ایرانیان است، اما شکل نگارشی کهن آن کاملا دگرگون شده و تغییر اساسی یافته‌است.

منابع

  • اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، صفحه ۹۳۲
  • اوستای کهن (متن کامل)، گزارش و پژوهش رضا مرادی غیاث آبادی، چاپ ۱۳۸۲، صفحه ۹ تا ۱۲
  • کتاب زبان فارسی و سرگذشت آن، نوشتهٔ دکتر محسن ابوالقاسمی
  • دایره‌المعارف کاتولیک (این مقاله دارای متونی از دایره‌المعارف کاتولیک است که در دامنهٔ عمومی قرار دارند)
  1. اوستا، جلیل دوستخواه(از گزارش ابراهیم پورداوود، چاپ پنجم ۱۳۶۴، برگِ نخستِ پیشگفتار
  2. اوستا، جلیل دوستخواه(از گزارش ابراهیم پورداوود)، چاپ پنجم ۱۳۶۴، برگِ دومِ پیشگفتار

مطالبی در مورد زبانهای گوناگون جهان


منبع: زبان های مردم جهان - نویسنده میشل مالرب - نرجمه عفت ملانظر - شرکت انتشارات علمی فرهنگی  - چاپ نخست 1382

خلاصه نویسی و انتخاب از گارگین فتائی

 

کلیات

 

امروزه مردم دنیا به 3000 زبان سخن می گویند .

ربان خالص و یک دست وجود ندارد .

زبان گفتاری به علت عدم ثبات ، بیش از زبان نوشتاری در دگرگونی بوده است .

هر چه قدر محیط ،  بسته و مبادلات اجتماعی کمتر باشد گویش ها بیشتر می شوند.

زبانی که بر طبق زمان  متحول نشود و با زمان ، خود را تطبیق ندهد از بین خواهد رفت .              .

فقط حدود صد زبان نوشتاری وچود دارد .

میزان واژگان در مورد یک شئی بستگی به میزان استفادهء یک ملت از آن شئی دارد

ظهور زبان ها مربوط به صد هزار سال پیش است .

تاریخ با ابداع خط آغاز می شود .

تصور خالص بودن یک زبان ، بی اساس است .

در دنیا از 25 دستگاه خط استفاده شده است.

بسیاری از زبانها دارای مذکر و مونث بوده و بسیاری دیگر فاقد مذکر و مونث در دستور زبان هستند  و عده ای از زبانها هم علاوه بر مذکر و مونث ، دارای خنثی نیز هستند ( مثل زبانهای آلمانی و روسی )

 

تقسیم بندی زبانها بر اساس قاره های مختلف

 

آمریکای شمالی                 52 زبان

آمریکای لاتین                   25 زبان

اروپا                                60 زبان

آسیا                                 800 زبان

آفریقا                               1200 زبان

 

در دنیا حدود 60 زبان رسمی وجود دارد .

 

گروههای زبانی

1: زبان های هند و اروپایی

2: زبان های آسیایی

3: اویغوری – اورالی – آلتایی

4: مالزیایی – پلی نزیایی

5: دراویدی

6: زبان های بانتو

7: زبان های سامی و حامی

 

معروف ترین زبانهای بین المللی

1: انگلیسی

رایج در قارهء آمریکای شمالی ، قارهء اقیانوسیه ، شبه قارهء هند ، آفریقای جنوبی

 

2: فرانسه

رایج در قازهء آقریقا ، آمریکای مرکزی ، تعدادی از جزایر اقیانوسیه

 

3: اسپانیایی

رایج در قارهء  آمریکای لاتین

 

4: آلمانی

رایج در اروپای غربی

 

5: عربی

رایج در خاور میانه و شمال آفریقا

 

6: روسی

رایج در اروپای شرقی

 

7: چینی

رایج در شرق آسیا

 

زبان لاتین

این زبان  فاقد حرف تعریف است 

تعداد واژه های معروف زبان لاتین 5000 تا است .

امروزه تنها  در کشور کوچک واتیکان به زبان لاتین تکلم می شود ولی ریشه بسیاری از زبانهای اروپایی به این زبان بر می گردد .

 

زبان روسی

زبان روسی هم به خاطر داشتن نظام پیچیدهء تصریف ، فاقد حرف تعریف است.

 زبان روسی وسیع ترین زبان اسلاوی است . این زبان دارای دستور زبان دشوار بوده و خط سیریلی هم یک خط دشوار است . این زبان ، انعطاف زیادی در ساخت مشتقات مختلف از ریشهء واحد دارد و زبانی فوق العاده غنی است ولی زبانهای گوناگون در آن اثر گذاشته اند .

 

زبان هندی

یاد گیری زبان هندی موجب راه یابی به زبان سانسکریت که ریشهء زبانهای هند و اروپایی است می گردد . در این زبان پیشوند وجود ندارد و از پسوند استفاده می شود . بیشترین تعداد دستگاههای خطی در هند قرار دارد که شامل 7 دستگاه است و هند دارای 13 زبان رسمی و 25 زبان قبیله ای است . همهء این خطها از سمت چپ به راست است.

دستگاه شمارش زبان هندی را تا صد باید آموخت زیرا هر عددی دارای اسم خاصی ااست .

 

زبان عربی

زبان عربی از نظر واکه ای فغیر است معذلک زبان عربی این خاصیت را دارد که از طریق ساختن ابواب  مختلف از کلمات سه حرفی ، واژه های تازه بسازد به همین دلیل نیاز اندکی به سایر واژه ها دارد با وجود این زبانهای فارسی ، قبطی ، سریانی ، حبشی و عبری   در آن اثر کرده اند . دستور زبان عربی که به قواعد معروف بوده و منقسم بر صرف و نحو است بسیار سخت است . معذلک می توان آن را یکی از کامل ترین نظام دستور زبانی در جهان دانست .ربان عربی در قواعدش علاوه بر مفرد و جمع ، دارای تثنیه نیز می باشد .

زبان عربی از لحاظ دستگاه شمارشی بسیار پیچیده است .

تطابق صفت با اسم در زبانهای سامی اهمیت فراوان دارد .

 

زبان فرانسه

زبان فرانسه را می توان زبان حقوقی و سیاسی جهان به حساب آورد زیرا با انقلاب کبیر فرانسه بسیاری از مفاهیم حقوقی و سیاسی همچون مجلس ، تفکیک قوا  ، احزاب و غیره وارد ادبیات جهانی شدند .

زبان فرانسه پس از انگلیسی دومین زبان بین المللی دنیاست

زبان فرانسه 32000 واژه دارد که بیست هزار واژهء آن ریشهء علمی و خارجی دارند . 3800 لغت گلی و 400 لغت ژرمنی دارد

 

زبان عبری

این زبان دارای نظام پیچیدهء کلمات بوده و 22 حرف دارد که از سمت راست به چپ نوشته می شود و حروفش به هم نمی چسبد ا. ین زبان دارای دو سیستم الفبایی است یکی عبری مربعی شکل برای حروف چاپی و دیگری  برای خط دست نویس. . می توان گفت زبان عبری قدیمی ترین زبان دنیاست و زبان اصلی عهد عتیق از کتاب مقدس است  . تعداد واژه های تورات 6000 عدد است .

این زبان نسبت به زبان عربی شیوه های اشتقاقی ، غنا و نظم کمتری دارد  .جمع مکسر ندارد و علامت جمع مذکر ایم im  و جمع مونث اوت outh است

 

زبان یونانی

الفبای یونانی 24 حرف دارد 17 همخوان و 7 واکه .

کسانی که آشنایی اندکی با ریاضیات دارند حروف یونانی بویژه حرف های آلفا ، بتا ، گاما ، دلتا ، ابسیلون ، لاندا ، امیکرون ، سیگما و امگا را می شناسند  . امروزه زبان یونانی از پیچیدگی باستانی به سمت ساده گرایی رفته است.

 زبان یونانی نقطهء آغاز تاریخ باستانی اروپا است.  بسیاری از مفاهیم گوناگون علمی و فلسفی و اجتماعی و سیاسی و غیره در یونان شکل گرفته اند . خاصیت زبان یونانی طوری است که یک کلمه فشرده می تواند مفهوم عمده ای را برساند  و عهد جدید نیز به زبان یونانی است .

بخش عمده ای از واژه های پزشکی و علمی بر اساس ریشه های زبان یونانی پدید آمده است  و گاه واژه های یونانی و لاتین در هم می آمیزند

 

زبان انگلیسی

زبان انگلیسی اولین زبان بین المللی دنیاست

دستگاه واکه ای زبان انگلیسی ، یکی از غنی ترین واکه ها شناخته می شود .

زبان انگلیسی که بسیار غنی است حدود 200000 واژه دارد .

 بیش از دو سوم واژه های آن ریشهء لاتین دارند  .

 زبان رسمی 40 کشور دنیا انگلیسی است و بیش از 67٪ نشریات علمی به زبان انگلیسی نوشته می شوند ا.

ین زبان ، قابلیت فراوانی در هضم لغات خارجی دارد و پر از الفاظ و کلمات دو جزئی است  .

از لحاظ خلق واژه ، زبان انگلیسی انعطاف بسیار دارد .

 

زبان چینی

زبان چینی  حدود 3000 علامت دارد

مهمترین زبانهایی که در چین به آنها تکلم می کنند

1:مااندارین

2: کانتونی

3: شانگهای

4: فوکین

5: هاکانی

6: هوتان

7: گان

8: هویی

دستور زبان چینی بسیار ساده است .

کلمات چینی مرکب از علامات است  .این امر از یک سو موجب سادگی در اشتقاق و ریشه یبابی کلمات می شود و از سوی دیگر نوعی طرز فکر فلسفی در مورد کلمات راا تداعی می کند .

هیچ گونه ارتباطی بین علائم و تلفظ آنها در زبان چینی وجود ندارد . این علائم همگی تک هجایی می باشند . کلیهء علامات گویای فلسفهء چینی مورد نظر است

 

زبان اسپانیایی

این زبان ، دارای 4000 واژه با ریشهء عربی است .

زبان اسپانیایی از زبانهای بین المللی دنیاست و ملتهای آمریکای لاتین به این زبان تکلم می کنند .

 

زبان ترکی

زبان ترکی از زبانهای پیوندی است یعنی برخلاف زبانهای تصریفی ، در آنها پسوند هیچ گونه تغییری در بن کلمه ایجاد نمی کند .

این زبان ،  دارای تعداد فراوانی لغات عربی و فارسی است .

زبان ترکی در جهان ، گویشوران  زیادی دارد به همین دلیل خود منقسم بر چندین شاخه اسات

 

1: زبانهای ترکی که غنی ترین شکل آن ، زبان مورد استفاده در کشور ترکیه است

2: آذربایجانی

3: ترکمنی در ترکمنستان و ترکمن صحرا

4: کاراکالپاک در جنوب دریاچهء اورال

5: قرقیزی

6: ازبکی

7: قزاقی

8: اویغوری در سینکیانگ و شمال چین

9: چوواشی

10: تاتاری در جممهوری تاتارستان روسیه

11: باشغیری در جمهوری باشغیرستان روسیه

12: باکوتی در شرق  سیبری در منطقهء رودلفا

 

در زبانهای ترکی به جای حروف ااضافه از پیشوندها و پسوندها استفاده می شود .

دستور زبان آن بسیار باقاعده بوده و در آن استثنایی وجود ندارد .

تثنیه و مذکر و مونث ندارد  .صفت قبل از اسم و مضاف علیه قبل از مضاف است.

زبان ترکی دارای تعداد فراوانی لغات عربی ، خارجی و فارسی است

تعداد زیادی لغت ترکی در زبان فرانسه وجود دارد.

 

زبان فنلاندی

این زبان از دسته زبانهای اورالی است . خود فنلاندیها کشور خود را سوئوی گویند  این زبان بیش از ده حالت دارد و فاقد حرف تعریف است و در آن شناسایی کلمات وام گرفته شده بسیار دشوار است .

 

زبان مجاری

زبانهای فنلاندی و مجاری و زبانهای اروپایی هستند که در زمرهء گروه زابنهای هند و اروپایی قرار نمی گیرند این زبان فاقد جنس است .

 

زبان ایتالیایی

اهمیت و شهرت جهانی ایتالیا و زبان آن بیشتر در زمینهء هنری است .

زبان ایتالیایی دستور زبان لاتین را در خود حفظ کرده است .

 این زبان از لحاظ املا و تلفظ نسبت به سایر زبانهای اروپایی آسان تر است و الفبای آن تنها 21 حرف دارد  .

تعدادی از واژه های ایتالیایی ( در هنر و فرهنگ ) از طریق رنسانس به فرانسه راه یافته است .

 

زبان رومانیایی

زبان رومانیایی زبان رم قدیم است و زبان آن قدیمی تر از سایر زبانهای اروپایی است .

 

زبان آلمانی

دستور زبان آلمانی مشکل است و ریشه بسیار از لغات آن لاتین است اما آوا و تلفظ آنها به حدی تغییر یافته که تنها محققین می توانند ریشهء لاتین آنها را بشناسند .

زبان چندین کشور اروپایی ، آلمانی است .

 

زبان ارمنی

الفبای زبان ارمنی دارای 38 حرف بوده و ابداعی در قرن پنجم میلادی است . الفبای ارمنی یکی از کامل ترین الفباهای جهان است و در آن حروفی وجود دارد که معادل آن در سایر الفباها یافت نمی شود .

زبان ارمنی در سراسر جهان دارای ده میلیون گویشور است

زبان ارمنی با زبان فارسی ، نزدیکی زیاد داشته و این زبان دارای تعداد زیادی لغات فارسی است که این امر به خاطر مراودات گسترده ایرانیان با ارمنیان در طول تاریخ بوده است .

زبان شناسان ، این زبان را شاخهء مستقلی از گروه زبانهای هند و اروپایی می دانند  .

زبان ارمنی تا حد زیادی اصالت قدیمی خود را حفظ کرده است زیرا ارامنه کمتر با ملل دیگر در هم آمیخته اند .

 در میان ملتهای قفقازی ، ارامنه و گرجیها از لحاظ فرهنگی  بسیار به هم شبیه هستند .

 

زبان بدیش

در واقع زبان یهودیان آلمان است که اسلاوی بوده و با حروف عبری نوشته می شود. این زبان در قرون چهاردهم و پانزدهم در اروپا رواج یافته و زبان یهودیان اشکنازی شد .

 

زبانهای اسلاوی

واژهء اسلاوی در زبان های اسلاوی که کلمهء اسلاو به معنای برده گرفته شده ( همان که در انگلیسی اسلیو slave شده است ) زیرا تعدادی از آنها که از اهالی اروپای شرقی بودند هنگام تسلط رومیها به اسارت آنها درآمدند .

الفبای سیریلی در قرن نهم توسط دو مبلغ کلیسایی به نامهای سیریل و متودیوس بوجود آمد و در ابتدا موسوم به اسلاونیک بود امروزه کلیسای ارتودکس از زبان اسلاونیک الهام می گیرد .

 

زبان فارسی

این زبان به سادگی قادر به ساختن کلمات مرکب گوناگون است .

 این زبان ، ساخت های مختلفی برای بیان میزان احترام به گوینده دارد و نیز نفوذ سایر زبانها بر آن موجب غنای لغوی آن شده است .

 

زبان آرامی

زبان آرامی زبان مسیح بوده و انجیل متی به این زبان نوشته شده است .

هم اکنون تنها چند هزار گویشور در یکی از روستاهای شمال دمشق دارد  .

 

خصوصیات مشترک زبان های سامی

1: ریشهء سه حرفی کلمات

2: بسیاری از حروف در گلو تلفظ می شوند

3: صرف افعالشان دارای مونث و مذکر است

4: محل فعل در اول جمله است

5: دارای منابع مهمی از واژه های مشترک می باشند

                  

زبان مغولی

اولین اسناد نوشتاری مربوط به اوج شکوفایی مغولها مربوط به زمان  چنگیزخان بوده که به قبیله ای در بالای رودخانهء آمور گفته شده است .

حدود 25قوم در مغولستان زندگی می کنند . بوریات هم یکی از جمهوریهای خودمختار روسیه است که در آن به زبان مغولی تکلم می کنند . این زبان از خویشاوندان زبان ترکی ادست . خط سنتی مغولی در قرن سیزدهم میلادی با خط اویغوری تطابق یافته است و خط آن به صورت ستونی و از چپ به راست است در مغولستان از سال 1941 خط سیریلی جایگزین آن شده است .

 

زبان ژاپنی

زبان ژاپنی اعتباری همسطح اعتبار صنعتی و اقتصادی این کشور در جهان حاصل نکرده که علت آن دو عامل است یکی پیچیدگی خط و دیگری نوع فرهنگ متفاوت آن با جهان  .

در حدود قرن نهم میلادی خط ژاپنی که ملهم از خط چینی بوده با ایجد تغییرات عمده ای به وجود آمد . این خط پیچیده ترین خط دنیاست و به صورت ستونهای عمودی از سمت راست است .

 برای یک اروپایی چیزی گیج کننده تر از دستئور زبان ژاپنی وجود ندارد  . در این زبان ، گروه فعلی پیچیده ترین بخش جمله است .

اثر و نفوذ زبان ژاپنی در جهان بیشتر مربوط به هنرهای رزمی است .

با این وجود زبان شناسان دریافته اند که زبان ژاپنی خود تلفیقی از دو زبان کره ای و مالایایی ( اندونزیایی ) است ولی وام واژه های زبان کره ای تفاوت عمده ای با زبان ژاپنی دارد .

 

زبانهای بومی آمریکا

در قرن شانزده 900 زبان بومی در آمریکا وجود داشت  . امروزه تنها 50 زبان از  آنها باقی مانده که  گویشوران آنها اندک و در حال انقراض هستند .

این زبانها از زبانهای پیوندی بوده و دارای پسوندهای بسیار و بسیار دشوار هستند .

 

معروف ترین زبانهای بومیان آمریکا عبارتند از

 

1: اسکیمویی

این زبان به علت انزوای جغرافیایی قادر به ادامهء حیات خواهد بود زیرا احتمال آمیختگی آن با زبانهای دیگر وجود ندارد .

اسکیمو به معنای خورندهء گوشت خام است .

این زبان از لحاظ واژه های مربوط به طبیعت بسیار گسترده و از لحاظ واژه های تجریدی ضعیف است .این زبان فاقد فعل است و به جای آن از مصدر استفاده می شود .

 

2: مایایی: در مکزیک و گواتمالا

مایاها دارای معماری طلایی در قرن سوم تا نهم میلادی بوده و در علم ستاره شناسی مهارت زیادی داشته اند.

 

3: کیچوایی

در پرو حدود ده میلیون گویشور دارد و قویترین زبان بومی آمریکاست . این زبان از سال 1975 در کنار زبان اسپانیایی ، از زبانهای رسمی کشور پرو بوده است .

 

4: آیمارا : در بولیوی و پرو

 

5: گوارانی : در پاراگوئه

 

6: ماچویی : در شیلی

 

7: آزتکها

زبان بومیان ایالت یوتای آمریکا و بومیان مکزیک است و دارای دستگاه خط بسیار پیچیده ای بوده آزتک به معنای سرزمین درناهاست . آزتکها آغاز حیات خود را 31113 قبل از میلاد می دانند.  خط آنها هیروگلیفی از هشتصد علامت بوده است . آنها فاقد واحد اندازه گیری بوده و با چرخ و آهن آشنایی نداشتند .

 

زبان برمه ای

خط آن مشتق از خط پالی و ابداعی در قرن یازدهم میلادی است . این خط ، بسیار دشوار بوده و متشکل ار کمانهای دایره ای شکل است که البته علت آن این بوده که بر روی برگهای درخت نوشته می شده است .  تعداد پسوندهای زبان برمه ای بسیار زیاد است .

 

زبان ویت نامی

یک زبان بسیار ترکیبی است که با حروف لاتین البته با علامتا حاکی از زیر و زبرهایی نوشته می شود . این حروف دست آورد حکومت فرانوسیها در قرن 18 در ویت نام است .

 

زبان تایلندی

ویژگی جالب این زبان این است که با بلند یا آهسته تلفظ کردن کلمات ، معنای آنها عوض می شود .

 

زبان اندونزیایی

این زبان ، خود متشکل از چندین زبان مثل جاوه ای ، مالایایی و غیره است که به خط لاتین نوشته می شود . تعدادی از لغت پرتغالی و هلندی هنگام استیلای اروپائیان بر اندونزی وارد زبان این کشور شده است .

اندونزی  بزرگ ترین کشور مسلمان جهان است  بنابراین در زبان اندوزیایی لغات عربی نیز وجود دارد  .

فرهنگ لغات اندونزیایی معمولاً حاوی بیست هزار واژه است که در این میان پنج درصد واژه ها اروپایی پنج درصد عربی و دو درصد سانسکریت است .

کلمات اغلب چند هجایی بوده و دستور آن ساده است .

 

زبان فیلیپینی

معروف به تاگالوگ است و بر اثر نفوذ اسپنیایی ها و آمریکاییها دارای تعداد نسبت قابل توجهی لغات اسپانیایی و انگلیسی است . فیلیپین تنها کشور مسیحی در آسیا است .

خط آن لاتین بوده و ویژگی زبان آن پیچیدگی فوق العادهء پیشوندها و پسوندها است .

 

زبان خمری

نوشته هایی از زبان خمری مربوط به قرن هفتم میلادی باقی مانده و درخشش حکومت آنها در قرن دوازدهم میلادی بوده است . زبان خمری دارای دستوری ساده و فاقد ساختمان پیچیدهء زبانی است . در این زبان ، بسیاری از واژه ها از طریق کنار هم قرار دادن واژه های دیگر ساخته می شود .

 

زبانهای بومی استرالیا

حدود پانصد زبنا بومی در استرالیا وجود دارد . در این کشور سعی زیادی از سوی محققین برای شناسایی و حفظ این زبانها به عمل می آید.

 

زبانهای قارهء آفریقا

 

1: زبانهای بانتو

این گروه زبانی حدود ششصد زبان از 1200 زبان مورد تکلم قارهء آفریقا را در بر گرفته و در بیست کشور به آن تکلم می شود .

اولین فرهنگ لغت و اولین دستور زبان آفریقایی توسط اروپائیان در قرن هفدهم  به یکی از زبانهای زیر گروه این زبان یعنی لینگالی که مورد تکلم در زئیر ، آنگولا و کنگو است تهیه شد .

 

2: زبانهای شاخ آفریقا

شمال زبانهای کوشی ، حامی و سامی

 

الف : سومالیالیی

شامل کوشی با خط لاتین در سومالی ، گالایی در اتیوپی و عقار در جیبوتی است .این گروه زبانی کلاً با زبانهای سامی بستگی دارند .

 

ب: امهری

زبان رسمی اتیوپی است و خط آن خویشاوند خطهای قدیمی عربستان جنوبی است . این زبان دارای صدها کلمهء همسان با زبان عربی است و زبان یونانی هم به علت نزدیکی کلیسای حبشی با کلیسای قبطی واژه های زیادی در این زبان بر جای گذاشته است .

 

 

3: زبانهای غرب آتلانتیک

مورد تکلم در سنگال ، موریتانی و بخش قابل توجهی از جمعیت گینه د ر غرب آفریقا. زبان آنها  گفتاری و غیرنوشتاری است ولی پیچیدگیهای فوق العاده ای دارد

 

4: زبانهای ولوف

از معدود زبانهای دارای پیشرفت فرهنگی در آفریقا است و هشتاد درصد ساکنان سنگال به آن تکلم می کنند . خط آن عربی است ولی خود زبان دارای دشواریهای فراوان است .

 

5: زبانهای ولتایی

مورد تکلم در بورکینافاسو و ساحل عاج

 

6: زبانهای خلیج گینه

این گروه زبانی ، خود شامل صد زبان می شود و ویژگی آن تک هجایی بودن است .

 

7: زبانهای بین نیجریه و کنیا

تعداد گویشوران آن کم و دستور زبان ساده دارد . این زبان مورد تکلم در مرکز آفریقا است .

 

8: هوسایی

این زبان  بیشترین تعداد گویشوران در آفریقا را دارد .

این گروه زبانی بسیار خالص و اصیل بوده و دستور زبانی ساده دارد. این زبان مورد تکلم در شمال نیجریه و نیجر است

 

9: زبانهای منده

عمدتاً مورد تکلم در سنگال هستند و زبانهای نسبتاً ساده ای می باشند .

 

 

تیمولوژی( ریشه یابی اسامی مکان های جغرافیائی) 2


گردآوری  گارگین فتائی

 

تیمولوژی و یا به تعبیر دقیق تر اتیمولوژیEtymology بیشتر به معنی ریشه یابی نام

مکانهای جغرافیایی و در وهلهء دوم به معنای ریشه یابی اسامی اشخاص معروف و یا خود یک اسم ، صرف نظر از شهرت فرد دارای آن می باشد .

در زیر تیمولوژی تعدادی از اسامی جغرافیایی را که از کتابهای گوناگون و بویژه کتاب ریشه یابی نام و پرچم کشورها نوشتهء رسول خیراندیش و سیاوش شایان انتشارات کویر چاپ چهارم 1375 گردآوری کرده ام برایتان می نویسم

لازم به ذکر است که تیمولوژی و ریشه یابی اسامی و مکان های جغرافیایی ، جنبهء نسبی داشته و نمی توان گفت که بیان ریشه ای خاص برای یک مکان جغرافیایی الزاماً باید تنها ریشه  لغوی یا جغرافیایی آن مکان باشد لذا ارائهء فهرست زیر به هیچ وجه به معنای تائید کامل آنها نیست و شما هم اگر در این موارد اطلاعاتی دارید می توانید در این وبلاگ ارائه دهید البته اگر امکان دارد حتی الامکان مستند و مبتنی بر یک نوشتهء معتبر باشد با تشکر

 

آبی جان                   پایتخت کشور ساحل عاج و به معنای من برگها را جرس می کردم

آتن                         پایتخت یونان و ماخوذ از آتنا دختر زئوس الهه دانش

آرژانتین                   دگرگون شدهء کلمهء اسپانیایی « آرخنتینا» به معنی

                             سرزمین نقره زیرا سرخ پوستان آن جا بر روی خود

                             زیورآلاتی از نقره می انداختند

آکسفورد                  گذرگاه گاوها و برابر با مفهوم یونانی بسفر

آلبانی                      ریشه در کلمهء آلب به معنی سفید دارد این منطقه خود

                             جزئی از امپراطوری بزرگ ایلیریا بوده است

آلبرت                      نام جزیره ای و به معنای نجیب زاده     

آلکساندر                  مدافع انسان

آلمان                       نام قبیله گوتیک آلمان

آلمریا-الحمرا             نام کاحی در اسپانیا ، سرخ به واسطه سرخی سنگهای داخل قصر

آمریکا                     ماخوذ از نام دریانورد فرانسوی به نام فلورانتین آمریکو وسپوس که کاشف واقعی  آمریکا بوده است

آمستردام                  پایتخت هلند و منسوب به سدّ آمستر

آناطولی                     نام فلاتی که ترکیهء کنونی در آن قرار دارد و به معنای شرق است

آنتاناناریو                 نام بندری در اقیانوسیه و به معنای هزار دهکده

آنکارا                      ماخوذ از آنکیزه-تیره ای از حیوانات دارای موهای بلند و نرم

آنگولا                     هنگام ورود پرتغالیها به آن جا پادشاه آنها  " نگولا"  نام

                             داشت پرتغالیها نام پادشاه آن را بر آن گذاشتند و به این

                             ترتیب آنگولا به معنی سرزمین نگولا است نام اصلی آن 

                             ندونگو بوده است

اتریش                     در قرون وسطی "نوریکوم"  نام داشت

اتیوپی                     چهره سوخته ، نام قدیم آن حبشه بوده ولی اتیوپی یک واژهء

                             یونانی است که یونانیان برای بیان اوصاف آفریقائیان

                             به کار می گرفتند

اردن                       در زبان عربی به معنی وسیلهء پالودن و یا نوعی ابریشم

                             است

اُرلئان                      امپراتور رم اُرلئانوس

اروگوئه                   ماخوذ از رود اروگوئه

اریتره                    نام کشوری در شاخ آفریقا و به معنای سرخ

اسپانیا                     نام قدیمی آن ایبری است که اکنون به شبه جزیره ای که

                             اسپانیا و پرتغال و کشور کوچک آندورا در آن قرار دارند

                             اطلاق می گردد  . با ورود فینیقیها نام این منطقه هیسپانیا

                             شد و همین کلمه است که امروزه به صورت دگرگون یافته

                             یعنی اسپانیا بر این منطقه اطلاق می شود در غرب این

                             کشور قوم واندالها بوده اند و سرزمینشان واندالوزیا نام

                             داشت و همین کلمه است که در متون عربی و اسلامی تبدیل

                            به  آندالوسیا یا اندلس شوده است نامهای دیگر کشور اسپانیا

                             سرزمین ماتادورها سرزمین گاوبازان

استر                       پسوند آخر شهرهای انگلیسی به معنی اردو مثل منچستر و وینچستر

استرالیا                    به لاتین می شود Terra Australis که به معنای

                             سرزمین جنوبی است زیرا در نیم کرهء جنوبی بوده و خود

                             قارهء جداگانه ای را تشکیل می دهد

استکهلم                  پایتخت سوئد و به معنای جزیره کوچک استک

اسلواکی                   قبلاً جزء کشور جکسلاواکی بوده منسوب به قوم اسلاو

اسلونی                    ماخوذ از قوم اسلاو

اکوادور                     نام قدیم آن کیتو بوده و به اسپانیایی به معنای استوا است

زیرا این کشور درست بر روی خط استوا در آمریکای مرکزی قرار دارد

الجزایر                     گفته می شود که با ورود سزار به این منطقه نام آن سزاره

                             شد و همین کلمه است که در زبان عربی تبدیل به الجزیره

                             شده که پایتخت الجزایر است ولی این اشتقاق چندان قابل

                             اطمینان به نظر نمی رسد

السالوادور                ورود اسپانیائیها به آن جا مصادف با سالروز تولد سالوادور

                             مقدس از بزرگان آئین کاتولیک بوده و به همین دلیل به یاد

                             آن روز نام آن را السالوادور گذاشتند نام قبلی آن کوستاکلان

                             به معنای سرزمین اشیاء گرانبها بوده است

امارات متحده عربی     نام قبلی آن راس مسندم و اکنون متشکل از هفت امارت

                             است

اندونزی                   یا اندونزیا به هلندی به معنای جزیرهء هندو است زیرا در

                             این جزیره نیز هندوها ساکن بوده اند و هلندیها آن را مدتی

                             تبدیل به مستعمرهء خود ساختند و نام آن تبدیل به جزایر

                             هند شرقی هلند شد

اندلس                     واندالس-واندالها ( رجوع شود به اسپانیا)

اوگاندا                     ماخوذ از پادشاهی بوگاندا

اولان باتور               پایتخت مغولستان و به معنای قهرمان سرخ

ایتالیا                       نام قدیم آن اوزونیا یعنی پسر ادیسهء یونانی بوده است

                             وجه اشتقاق یا تیمولوژی آن را دو گونه می دانند

                             1: ایتالوس که مردی ثروتمندد بوده است

                             2: اویتالوس که گاو فراری از دست هرکول در 12 خان

                             بوده است

ایرلند                      دو نوع اشتقاق برای آن قائلند

                             1: سرزمین قوم آیرها

                             2: سرزمین آریاها

ایسلند                     سرزمین یخها ایس همان آیس انگلیسی است

                             القاب دیگر سرزمین چشمه های آب گرم

                             سرزمین آتشفشان

باب المندب                نام تنگه ای بین یمن و آفریقا و به معنایدرِ شکواها

بادن بادن                 نام شهری در آلمان و به معنایحمام آب معدنی

بازیل-واسیلی            شب زنده دار

باکینگهام                  تجمع خانه های روستائی باکینگ

باربادوس                 ریشه در کلمهء باربادا به معنی انجیر دارد زیرا در این

                             سرزمین ، انجیر فراوان می روید

باهاما                      دریا در پائین ترین حد جزر

بحرین                     به معنی بین دو دریا  - نام قبلی آن سماهیج بوده که در

                             واقع معرّب میش ماهی فارسی است

برزیل                      کاشف این کشور ، دریانورد برزیلی پدرو کایرال است او

                             او در آنجا درخنی مشاهده کرد که چوب آن برای رنگرزی

                             استفاده می شد نام آن چوب ، پوبرازیل بود

بلژیک                     منسوب به قوم بلژ از سلت ها

بلغار                       احتمالاً دگرگون شده ولگا

برن                        پایتخت سوئیس و به آلمانی یعنی  خرس

برنارد                     دارای خوی خشن

بروکسل                   پایتخت بلژیک و به معنای زمین باتلاقی

برهما پوترا               نام رودی در هندوستان و به معنایپسر برهما

بریتانیا                     اقوام سلت که از شمال اروپا به انگلستان مهاجرت کردند دو

                             دو دسته بودند گریدلها که متشکل از ایرلندیها و

                             اسکاتلندیها بودند و بریتون ها که متشکل از انگلیسیها و

                             ویلزیها بودند پیته آس یونانی هنگام بازدید از این جزیره

                             نام آن را بریتانیک فِن سوی یعنی سرزمین مردم خال

                             کوبیده گذاشت زیرا بریتون ها برای محافظت خود از اقوام

                             دیگر، خود را خالکوبی می کردند

بلگراد                     پایتخت صربستان و به معنایشهرسفید

بمبئی                      تغییر شکل نام الههء مومبای توسط پرتغالیها

بنگلادش                  بنگال دژ

بنین                        ماخوذ از رود بنین که در نزدیکی این کشور است نام

                             قبلیش داهومی بوده است

بوتسوانا                  نام قوم

بورکینافاسو              به معنای سرزمین مردم نیکوکار( البته به زبان خودشان)

بوگوتا                     پایتخت کلمبیا و نام یکی از رهبران بومی آمریکا

بولیوی                    منسوب به سیمون بولیوار

بوینوس                   آیرس  پایتخت آرژانتین و به معنای هوای پاک

بیت لحم                   خانه نان

بیروت                     جمع واژه عبری بیر به معنی چاه

پاراگوئه                   منسوب به رودی به همین نام

پاریس                     از اقوام و قبایل گل

پرتغال                     دگرگون شده دو کلمهء پورتوکالسته به معنی بندر کالسته

پرل هاریور               نام بندری در آمریکا و به معنای بندر مرواریدها

پرو                        منسوب به رود پرو و لقب سرزمین قوم آند

پنوم پن                    پایتخت کامبوج و ماخوذ ازنام تپه ای است

پورتوریکو               متشکل از دو کلمهء پرتغالی پورتو به معنای بندر و ریکو

                             به معنای ثروتمند و جمعاً یعنی بندر ثروتمند نام انگلیسی آن

                             ریچموند است

پیونگ یانگ             پایتخت کره شمالی و به معنایصبح

تاشکند                     پایتخت ازبکستان و به معنای قلعهء سنگی

تاگار                       شهر

تانزانیا                     نام سابق آن تانگانیکا است که دریاچه ای به همین نام در

                             کنار آن است و همچنین ریشه در قوم تانگا دارد

تایلند                       به معنای سرزمین تای ها که از اقوام چینی هستند

                             نام دیگرش سرزمین هزار معبد است

تگزاس                    دوست

تگوسیگاپا                نزدیک خانه ارباب

تل آویو                             بهار

توکیو                      پایتخت شرقی

جاکارتا                     پایتخت اندونزی و به معنای محل پیروزی

چبل الطارق               در جنوب اسپانیا و شمال مراکش که هم اکنون متعلق به

                             انگلیس است جون در زمان حملهء اعراب به اسپانیا طارق

                             بن زیاد آن را فتح کرد لذا به جبل الطارق به معنای کوه

                             طارق معروف شد نام قبلیش ستونهای هرکول بوده است

جده                        مادربزرگ

چاد                         به معنای دریاچه زیرادریاچهء بزرگی در آن قرار دارد

چک                       کشوری که قبلاً جزء چکسلاواکی بود نام قومی به همین

                             اسم به محلی که وارد بسیاری از زبانهای دیگر هم شده به

                             خودشان چخیا گویند

چین                        ماخوذ از چه این است چه ، سلسلهء پادشاهی متعلق به

                             قرن سوم پیش از میلاد است ایرانیها و هندیها به این کشور

                             چین گویند خودشان نام آن را " تی ین هوا" به معنای زیر

                             آسمانها گویند زیرا چینیها به امپراطوران خود منشاء

                             آسمانی می دادند نام قدیمیتر آن " چونگ هوا" به معنای

                             مملکت میانی است زیرا چینیها سرزمین خود را در وسط

                             جهان می پنداشتند

داکا                        پایتخت بنگلادش و به معنای پنهان

داکار                       پایتخت سنگال و به معنای درخت تمبرهندی

دانمارک                   متشکل از دو کلمهء دان و مارک به معنای سرزمین قوم

                             دان . دانها از سوئد به دانمارک آمدند  نام قبلی آن ژوتلند

                             یا شوتلند به معنی سرزمین قوم شوت بوده شوتلندیها بعداً

                             به انگلستان مهاجرت کردند

داهومه                    نام قدیم بنین و به معنای داخل شکم-از الهه های محلی

دکن                        منطقه ای در هند و به سانسکریت دست راست

دوبلین                     پایتخت ایرلند و به معنای لنگرگاه سپاه

دوحه                      پایتخت قطر و به معنای خلیج کوچک

دورتموند                 مصب رود دورت

دوسلدورف               شهری در آلمان و ماخوذ از دهکده دوسل

دومینیکن                 دریانوردان اسپانیایی به یاد سنت دومینیک این نام را بر

                             آن نهادند

رانگون                    پایتخت کشور برمه و به معنایپایان دادن به حالت کشمکش

رباط                       پایتخت کشور مراکش و نام صومعه ای بوده است

رُن-راین                   نام رودی در اروپا و به معنای جریان اب تند

رودزیا                     سیسیل رودز استعمارگرکه این منطقه را تحت سلطهء خود

                             داشت هم اکنون این قسمت شامل دو کشور زیمبابوه و

                             زامبیا می گردد

ریاض                     پایتخت عربستان سعودی و به معنای باغها

ریچارد                    شاه خشن

ریکیاویک                  پایتخت ایسلند و به معنایپنجره ای که از آن بخار بلند می شود

ریودوژانیرو             نام شهری در برزیل و به معنای روز ژانویه

ریودولاپلاتا               نام شهری در برزیل و به معنای رودخانه نقره

زیمبابوه                   عمارت سنگی زیرا دارای معادن سنگ بوده است

سئول                     پایتخت کره جنوبی و به معنای  دشت

سالونیک                   نام شهری در یونان و منسوب بهتسالونیکی خواهر اسکندر

سان فرانسیسکو         فرانسوای مقدس

سانتا دومینیکو           یکشنبه مقدس

سانتیاگو                   سن ژاک یا یعقوب مقدس

سان مارینو               از بزرگان مسیحیت بوده که در آن سرزمین رفته و اولین

                             حکومت جمهوری جهان را تاسیس کرد

سری ناگار                نام شهری در کشمیر به معنای شهر سری

سریلانکا                   محترم و درخشان

سنگاپور                  شهرشیران

سنگال                     منسوب به قوم سِنِکا

سوازیلند                  منسوب به قوم سوازی

سودان                    مخفف بلادالسودان به معنی سرزمین سیاهان

سومالی                 نام قوم

سوئد                      منسوب به قوم سوئاز

سوئیس                   نام قدیم آن هِلوِتیا بوده انگلیسیها به آن شوازیلند گویند

سیدنی                     پایه گذار موسسات دارالتادیب در استرالیا(لرد سیدنی)

سیشل                     منسوب و مخفف کاشف آن موردوسیشل

سیلان                     سینهالی-شیر

شارل-کارل-چارلز       نر

شانگهای                  روی دریا

شی کوکو                 نام جزیره ایس در ژاپن و به معنای چهار سرزمین

شیلی                      سرزمین دوردست

صوفیه                    پایتخت بلغارستان و به معنای صوفیا-دانش و فرزانگی

غنا                         یک حکومت آفریقائی در قرون14و15

فرانکفورت                نام شهری در آلمان و به معنای گذرگاه فرانکها

فلیکس                     خوشبخت

فنلاند                      یا فینلاند یعنی سرزمین قوم فین

فیلیپین                     منسوب به فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا زیرا اسپانیائیا

                             آنجا را قبلاً به تصرف خود در آورده بودند

قبرس                      ماخوذ از کیپروس یونانی به معنی سرزمین مس زیرا  آنجا

                             محل استخراج مس بوده است

قطر                         قیر

کاترین-کاتارینا            شب زنده دار

کاراکاس                   پایتخت ونزوئلا و از قبائل بومی

کازابلانکا                  خانه سفید

کاستاریکا                 از نامهایی که کریستف کلمب به آن داد و متشکل از دو کلمه کاستا به معنای ساحل و ریکا به معنای ثروتمند و جمعاً یعنی ساحل ثروتمند

کالیفرنیا                   داغ مثل کوره

کامرون                    1: منسوب به کوه کامرون 2: میگوها

کانادا                       به سرخپوستی محلی ینی محل اجتماع

کپنهاگ                    پایتخ دانمارک و به معنای بندر تاجران

کره                        پادشاهی کوریو

کفرناحوم                  دهکدهء خواب

کلمبیا                      مقتبس از کریستف کلمب

کمبریج                    پل طاقی

کنگو                       نام قوم یاکنگو

کنیا                         منسوب به کوه کنیا

کوالالمپور                پایتخت مالزی و به معنای  پیوستگاه دو رود گل آلود

کومور                     کشوری در آفریقا و به معنای قمر

کیتو                        پایتخت اکوادور و از قبائل بومی

کیلیمانجارو               کوهی در آفریقا و ماخوذ ازکوه انجارو و آنجارو یک خدای محلی است

کیوتو                      شهری در ژاپن و به معنای پایتخت شرقی

گابون                      مصب رودخانه

گامبیا                      منسوب به رود گامبی

گنگ                       نام رودی در هند و به معنای جریان آب

گواتمالا                    زمین درختان

گوادالوپ                  جزیره ای در آمریکای مرکزی و به معنای آبهای زیبا

گینه                        یک پادشاهی قدیمی

لاپاز                        پایتخت بولیوی و به معنای صلح و آرامش

لاس وگاس               دشتها

لایپزیک                     نام شهری در آلمان و ماخوذ از درخت زیرقون

لائوس                     منسوب به قوم لائوس که یکی از شاخه های قوم تای است

لبنان                       لبن-شیر سفید

لسوتو                     نام قوم

لوس آنجلس              شهر فرشتگان

لوکزامبورگ           در دو معنی به کار می رود 1: متشکل از دو کلمه لوکزان که از دوک های اروپایی بوده و بورگ یعنی شهر و جمعاً  یعنی شهر لوکزان 2:دره کوچک

لهاسا                      پایتخت تبت و به معنای زمین خدایان

لهستان                    اقوام اسلاو در قرن ششم میلادی بین سه برادر تقسیم شدند که نام یکی از آنها لخ بود و نام سرزمین وی لخوانسا شد که همان لهستان است

لیسبون                    پایتخت پرتغال و به معنای       آلیسپو-شهراولین یا لنگرگاه خوب

لیختن اشتاین             از خاندانهای سلطنتی اتریش

لیما                         پایتخت رو و    نام رودخانه وسط شهر

مارتینیک                   نام جزیره ای در آمریکای مرکزی و به معنای گلها

مالدیو                     کشور در حنوب هند وبه سانسکریت حلقهء جزیره ها

مالزی                      ماله ای یعنی منسوب به قوم ماله

مالگاش                 نام قبلی و پرتغالیش سنت لارنس بوده ولی بر اثر مهاجرت زیاد مالائیها از آسیا به آن جا به مالگاش معروف شد

مالی                       یک حکومت آفریقائی در قرون 14و15

مانهایم                    تجمع خانه های روستائی مان

مراکش                    قبیله مور

مکزیک                     نام عدای مورد پرستش آزتک ها

ملبورن                    از نخست وزیران

موزامبیک        دگرگون شدهء موسی السامبیق که سازنده شهر است موگادیشو                                     پایتخت سسومالی و به معنای پاک

موناکو                    سکونت گاه راهبان

مونته نگرو              نام کشوری و به معنای کوه سیاه

مونرویا                    پایتخت لیبریا و منسوب به دولتمند آمریکائی جیمز مونرو

مونیخ-مونیکا            نام شهری در آلمان و به معنای زندگی رهبانی زیرا احتمالاً

                             سابقاً در آن جا دیر یا صومعه بوده است

میکرونزی                جزیره ای در اقیانوسیه و به معنای جزیرهء کوچک

ناپل                        شهری در ایتالیا و ماخود از کلمه یونانی نئوپلیس

نواکشوت                 بر روی چاه

نروژ                       منسوب به قوم نوردیک یا شماالی

نیاگارا                     رعدآسا

نیس                       به یونانی نیکه پیروزی

نیکاراگوا                  یکی از رهبران بومی

نیوکاسل                   کاسل اردوی لژیونهای رومی

واتیکان                    یکی از تپه های هقت گانهء شهر رم  دراصل رم بر روی هفت تپه بنا گردیده است

وانواتو                    کشوری در اقیانوسیه و به معنایزمین بیرون آمده از اب

ولادی وستک             بندری در روسیه و به معنای کسی که بر خاور زمین تسلط دارد

ولادیمیر                   کسی که بر جهان تسلط دارد

ونزونلا                    ونیز کوچک

ویت نام                   به چینی سرزمین آنسوی مرزهای جنوبی

وین تیان                  پایتخت لائوس و به معنای چوب و صندل

هائی تی                   کشوری در آمریکای مرکزی و به معنای زمین کوهستانی

هوانگهو                  رودی در چین و به معنای رودخانه زرد

هانوی                     پایتخت ویت نام و به معنای دلتای رود سرخ

هاوانا                      پایتخت کوبا و به معنای چمنزار

هلند                        1: درخت زار

                             2: ندرلند سرزمینهای پست یعنی پائین تر از سطح دریا

هندوراس                 اعماق

هنگ کنگ                بندر عطریات

هوکایدو                   جزیره دریای شمال

هونشو                    جزیره اصلی

هونولولو                 خلیج حفاظت شده

یانگ تسه کیانگ        رودی که اوج می گیرد

یمن                        سمت راست(نسبت به مکه)

تیمولوژی( ریشه یابی اسامی مکانهای جغرافیایی) ایران 1


جمع آوری از گارگین فتائی

 

تیمولوژی و یا به تعبیر دقیق تر اتیمولوژیEtymology بیشتر به معنی ریشه یابی نام مکانهای جغرافیایی و در وهلهء دوم به معنای ریشه یابی اسامی اشخاص معروف و یا خود یک اسم ، صرف نظر از شهرت فرد دارای آن می باشد .

در زیر تیمولوژی تعدادی از اسامی جغرافیایی که از کتابهای گوناگون و جمع آوری شده ارائه می گردد .

لازم به ذکر است که تیمولوژی و ریشه یابی اسامی و مکان های جغرافیایی ، جنبهء نسبی داشته و نمی توان گفت که بیان ریشه ای خاص برای یک مکان جغرافیایی الزاماً باید تنها ریشه  لغوی یا جغرافیایی آن مکان باشد لذا ارائهء فهرست زیر به هیچ وجه به معنای تائید کامل آنها نیست و شما هم اگر در این موارد اطلاعاتی دارید می توانید در این وبلاگ ارائه دهید البته اگر امکان دارد حتی الامکان مستند و مبتنی بر یک نوشتهء معتبر باشد با تشکر

 

آشتیان

متشکل است از آ+ یشتس+ یان

آ پیشوند است

یشتی ریشه در یشت های اوستا داشته و به معنای ستایش است

این واژه روی هم رفته به معنای محل ستایش است

معادل ارمنی آن شهرذ آشتی شات در ارمنستان تاریخی بوده است

 

آغاجری

متشکل است از دو واژهء « آغاج»  که به ترکی به معنای درخت است و « ایری» که به معنای مرد بیشه است .

این واژه روی هم رفته به معنای درخت و بیشه است .

البته گفته می شود که آغاج ریشه در قوم آغوز دارد که به آنجا مهاجرت کرده اند

 

آق قلعه

به ترکی به معنای قلعهء سفید است .

نام قبلی آن اسپی دژ به معنای دژ سفید بوده است

نقطه مقابل آن قره قلعه به معنای قلعهء سیاه است که در شما عشق آباد واقع است .

 

آمل

نام قبلی آن آماردستان بوده است .

این واژه ریشه در قوم بسیار قدیمی آمارد دارد که در آنجا ساکن بوده اند .

 

ابهر

دگرگون شده آب خور است و آن آبی است که آسیاب را گرداند .

بقایای تعدادی از آسیابها در آن موجود است .

 

ابیورد

اسم قدیمی آن آپ واراکتیکا است

 

ارغندرود

در افغانستان است و نام قدیم آن آرختسی بوئده است .

 

اراک

نام قبیل آن سلطان آباد بوده است و این به خاطر وجود قلعهء سلطان آباد بوده که به امر فتحعلیشاه در آنجا ساخته شده است .

نام اراک توسط فرهنگستان زبان و ادب به آن داده شده و تلویحاً به معنی عراق عجم در برابر عراق عرب است .

 

اردبیل

این واژه ریشه در کلمه یونانی آرتاویله دارد .

آرتا به معنی مقدس و ویله که با ویلیج انگلیسی هم همریشه است به معنای روستا است .

معنی این شهر روی هم رفته به معنای روستای مقدس است .

 

اردستان

دگرگون شده آرتِستان و متشکل است از آرت به معنی مقدس و ستان که پسوند جا و مکان است روی هم یعنی جای مقدس.

 

اردکان

دگرگون شده آرتِکان و متشکل است از آرت به معنی مقدس و آن یا کان که پسوند جمع است یعنی مقدسان .

 

ارسنجان

دگرگون شدهء آرسنگان و متشکل است از آرسن به معنی مجلس بزم و گان که پسون مکان است و روی هم یعنی محل مجلس بزم .

 

اسقرآین

دگرگون شده اسپرآئین و متشکل است از اسپر به معنی سپر و آئین که همان اصول و روش است و روی ةم یعنی آئین سپر و جنگ آوری.

 

الیگودرز

متشکل از الی و گدرز یعنی از نسل گودرز پادشاه ساسانی .

 

ارومیه

متشکل از دو واژه سامی اور به معنی جا و میه به معنی آب است .

روی هم رفته به معنی جای پر آب است .

این منطقه تحت نفوذ اقوام سامی و آشوری و کلدانی بوده و به همین دلیل این واژه ریشه سامی دارد .

 

انزلی

متشکل است از آن + زل به معنی محل و لی به معنی گیاه یعنی محل پر گیاه .

روسها به آنجا زنزلی می گفتند .

نام قدیمیتر آن گرانپه بوده است .

 

اورامانات

جمع اورامنا است و اورامان ، سرودهای مذهبی زرتشتیان است .

 

ایلام

متشکل است از دو کلمه ایل به معنی سرزمین و آم یعنی بلند روی هم یعنی سرزمین بلند زیرا کوه الامو در آنجاست .

 

بیستون

دگرگون شده بغستان به معنی سرزمین خدایان است زیرا معابد بزرذگ در آنجا بوده است و کتیبه بیستون در آنجاست که مکانی بسیار مقدس بوده است .

 

بجنورد

دگرگون شده بیژن یورت به معنی شهر بیژن است .

 

بختیاری

دگرگون شده باختری است .

 

بروجرد

دگرگون شده بروگرد و قدیمی تر آن ویرو گرد است و متشکل است از ویرو که از حکام اشکان=ی است و گرد که پسوندی است که بر سر تعدای از شهرها و روستاهای ایران درآمده و اشاره از ساخته شدن دارد و این واژه روی هم به معنی شهر ساختهء ویرو است .

 

بروجن

به معنی برجها است .

 

بناب

به دو مهنی به کار رفته

1: وناب که متشکل است از ون به معنی درخت زبان گنجشک و آب است

2: متشکل است از بن به معنی ریشه و آب و روی هم یعنی جایی که بنیاد آن آب است .

 

بندرعباس

نام قبلی آن که در دست پرتغالیها بود بندر گمبرون بود و پس از پیروزی شاه عباس بر پرتغالیها به بندرعباس تغییر نام داد .

 

بوشهر

از شهرهای قدیمی و باستانی و احتمالاً دگرگون شده ابو شهر است  .

 

بوکان

متشکل است از بوک به معنی عروس و کان پسوند مکان و روی هم یعنی محل عبور عروس .

 

بوئین زهرا

بوئین به معنای انبار قلعه است

 

بهبهان

متشکل است از به به معنی بهتر و بهان یعنی محل سکونت و روی هم یعنی محل سکونت بهتر است .

 

بهشهر

به معنی شهر بهتر است .

 

بیجار

به دو معنی به کار رفته

1: نام قبلی آن گروسی و به معنی دامنه کوه بوده است

2: دگرگون شده بیدزار یعنی جای رویش بیدها است .

 

بیدخت

دگرگون شده بغدخت به معنی دختر بغ است و بغها هم خدایان باستان بوده اند .

 

بیرجند

به دو معنی به کار رفته

1: دگرگون شده پیرچند است و به معنی محل اجتماع پیران است که البته پیر ، بالاترین مقام روحانی در آئین مهر بوده است .

2: متشکل است از بیر به معنی چاه و جند به معنی مکان و روی هم یعنی مکان پر چاه .

 

پاوه

یادگاری از اسپهبد پاو سردار یزدگرد سوم.

 

پیرانشهر

اشاره به ایل پیران دارد .

 

تاکستان

جای انگور خیز

 

تالش

قسمتی از آن در جمهوری آذربایجان است .

نام سابق آن در اذیران ، هشت در بوده است .

تحولات اسمی آن طبق نوشتهء موسی خورتی در کتاب ایران شهر چنین بوده است

گادوش – کادوس – کادوش – تالوش  - تالش

 

تبرستان

دگرگون شده تاپورستان است یعنی محل اجتماع قوم تاپور .

تاپورها به همراه آماردها و تالش ها سه قوم اصلی شمال ایران را تشکیل می داده اند .

 

تبریز

متشکل بوده است از تو که همان تف و گرم است و ریز به معنی چشمه و آب و روی هم یعنی چشمه آب گرم که در آنجا واقع است .

 

تربت جام

مرقد شیخ احمد جام معروف به ژنده پیل بوده است .

 

نربت حیدریه

نام قدیم آن زاوه به معنی جام پر آب یوده است .

بعد از حضور فرقه حیدریه که سرسلسلهء آن قطب الدین حیدری است به این نام خوانده شد .

 

تفرش

مرکب از تف یا گرم و رش یا ریز به معنی آب و چشمه و روی هم به معنی چشمه آب گرم .

 

تکاب

محل اصلی آتشکده آذرگشنسب بوده

نام قدیمی آن تیکان تپه بوده است .

 

تویسرکان

دو آبادی بوده توی و سرکان که با هم ادغام شده است .

 

تهران

به طور کل وجود حروف ته و تب و تف در او برخی از شهرهای ایران مثل تبریز ، تفرش و تهران و غیره حکایت از گرمی و گرما و وجود حروف شم و سم در اول برخی از شهرها مثل سمیرم و شمیران به معنی سرد و سرما است .

بنابراین تهران به معنی جای گرم در برابر شمیران به معنی جای سرد است .

 

ترکمن

به معنی ترک مانند است .

 

چابهار

برای آن دو ریشه در نظر گرفته اند

1:متشکل است است دو واژه چهار و بهار یعنی جایی که چهارفصل آن بهار است .

متشکل است از چو بهار و ریشه در چو بهارات است و بهارات به معنی هندوستان بوده و روی هم به معنی مانند هندوستان است .

خوزستان

ریشه در قومی باستانی هوز یا خوز دارد

بابل

دگرگون شده باوَل به معنی چوب درخت  است و نام قدیمی آن بارفروش بوده است .

 

داراب گرد

نام قدیم آن داراب سارکا بوده و بعد تبدیل به داراب گرد شده

سارکا و گرد هر دو به معنی ساختن است و کلا این شهر به معنی ساخته داراب است .

 

دشت مغان

به معنی دشت و محل اجتماع مگها بوده است .

 

دیلیم

دگرگون شده رود دجله است که به صورت های دگله ، دیاله و دجله درآمده است .

 

زرقان

در اصطلاح محلی به آن زرغون گویند که در زبان پهلوی به معنای سرسبز است .  تعبر دوم این است که ریشه در واژه واستایی آثریکا به معنای محل آتش دارد و تعبیر سوم این است که نام قدیمی آن زرگان بوده که به معنی انگور است زیرا آنجا مکان کشت انگور می باشد .

 

سرخس

دگرگون شده ساریگا است

 

عشق آبد

دگرگون شده اشک آبد و به معنی ساخته شده بوسیله اشکانیان است .

 

قم

ماخوذ از کومه و آن کلبه هایی بوده که اهالی آنجا می ساخته اند

 

کاشمر

دگرگون شده کاچغر و نام قبلی آن چهل حصار بوده است .

 

کرخه

نام قدیم آن کارشا بوده است

 

 کهنوج

به معنای چشمه سار است

 

گناوه

دگرگون شده گندابه یعنی گنداب است .

 

لنگه

دگرگون شده لنگر است زیرا در بندر لنگه کشتیها لنگر می اندازند .

 

ماه شهر

نامهای قبلی آن که تبدیل به ماه شهر شده اینگونه بوده است

ماچول – ماشول – ماشور – ماه شهر

 

هرات

نام باستانی آن هاراویا است

( هاراو به ارمنی به معنی جنوب است )

 

هریرود

اسم باستانی آن آریوس است .

 

هندیجان

معرب هندیگان به معنای جایگاه هندیها بوده است .

 

هیرمند

لقب آن در زمان اسکندر « اتوماندوس » به معنی دارای پل زیاد بوده است .

 

 

منابع

1: فرهنگ تاریخی و جغرافیایی شهرستانهای ایران

تالیف عبدالرفیع حقیقت رفیع – انتشارات کوش – چاپ اول 1376

2: وجه تسمیه شهرهای ایران

بررسی معانی نام های شهرهای ایران از دوران کهن تا عصر حاضر

پژوهش و نگارش حسین توکلی مقدم با مقدمه دکتر مهدی محقق – نشر میعاد – چاپ اول 1375

3: تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران

تالیف محمد حسن خان اعتاماد السلطنه – انتشارات امیرکبیر – چاپ اول 1363

4: پژوهشی در نام شهرهای ایران

ایرج افشار سیستانی – انتشارات روزنه – چاپ اول 1378

5: نام مکانهای جغزافیایی در بستر زمان

تالیف مهرالزمان نوبان – انتشارات ما – چاپ اول 1376

اسامی ایلات ، طوایف و عشایر ایران


جمع آوری از گارگین فتائی

 

 

بخش اول تقسیم بندی بر اساس استانها

 

1: ایلات استان ایلام

 

ملکشاهی که خود شامل طوایف زیر است

گچی – خمیس – کلاوند – رسیله وند – یاونک – جلیلوند – کاری وند – قیملون – کاظم بیگ – باریاب – باوه – صمدتگ – حوزی وند

 

هیلان و زردلان که شامل طوایف زیر است

یلاوند – زردلانی – سوهانی – جلیلوند – کوشاوند

 

شوها که شامل طوایف زیر است

صفرکلی – بلوچ – شرف – قسملون – کاوری – فلک – کلای وند – کوهرویار

 

کرد که شامل طوایف زیر است

مرادخانی – شکربیگی – سلیمان خانی – دنیاروند – کایه خور

 

ایوان که شمال طوایف زیر است

یان – سیری – چولک

 

خزل که شامل طوایف زیر است

شمسی وند – حضروند – مرشد وند – قلیوند

 

ار کوازی که شامل طوایف زیر است

کردل – مورت – میشم – قیملون – میرمون – قروشوندلی – ملکشوند – کارش وند

 

عشایر عرب که شامل طوایف زیرند

خمیص – ملک خطاوی

 

2: ایلات چهار محال و بختیاری

 

ایل هفت لنگه که شامل کلان طایفه های زیر است

دورکی – دنیاری – بابادی – بهدار وند

 

ایل چهارلنگه

 

3: طوایف استان لرستان

 

طوایف لرهای گرمسیر شامل

بهاروند – میرزاوند – میردریک وند – قلاوند

 

بخش کلاوی شامل

جودکی – میر

 

در بخش جقلوند شامل

میراوند

 

سلسله الشتر شامل

حسنوند – یوسف وند – کولی وند – براتی

 

در بخش پاپی شامل

ایل پاپی

 

در بخش راغه شامل

سگوند – دالوند – کارمه – الیگودرز – بختیاری – چهارلنگه – دلفان

 

4: ایلات استان کهکیلویه و بویراحمد

بویر احمد – بهمش – باشت و بابویی – طیبی – دشمن زیاری – چرام

 

5: ایلات استان کرمانشاه

 

گوران که خود شامل چهار طایفه است

پیونیژ – شوانکاره ( چوبان کاره ) – حیدری – تفنگچی

سنجابی – کلهر – ترکاشوند – ذوله – باززده – کمرند – بالوند ( زردیلان ) – تلاث باباجانی – قبادی – جمیر – باباجانی

 

6: ایلات استان خراسان

 

ایلات کردها شامل

زعفرانلو – شادلو – قراچورلو

 تیموری – خواجی – سلجوقی – بربری – عرب – بهلولوی – سیستانی – بلوچ

 

7: طوایف استان سیستان و بلوچستان

ریگی – نارویی – هاشم زهی – کرو – شهنوازی – لاشاری – یامری – گشادزهی – تاسکانی – سیاهانی

 

8: طوایف استان قزوین

چگنی – عیاثوند – کاکاوند – رشوند – مافی – بهتویی – جلیلوند – باجلان  - کرمانی

شاهسون شمال بغدادی ها – ایشانلوها

مراغه شامل کلدیزیها

 

9: ایلات عشایری استان فارس شامل

 

قشقایی که خود شامل دوازده طایفه است که مهمترینشان عبارتند از

طایفه عمله- طایفه کشکولی بزرگ- طایفه فارسیمدان- طایفه دره‌شوری- طایفه شش بلوکی- طایفه کشکولی کوچک – خلج

که از این میان مهمترینشان طایفه خلج است

 

ممسنی شامل چهار طایفه

تکش – جاویدی – شهمیرزادی – رستم

 

کهکیلویه که شامل سه ایل است

آغاجری – یادی – حاکی ( که از تیره های بزرگ آن بویر احمد است )

 

10: طوایف استان گلستان

 

طوایف ترکمن که شامل ده طایفه هستند که سه تای آنها در ایران ساکنند شامل

 

یموتها که خود شامل دو طایفه هستند

جعفربای – آتابای

 

گوگلانها

تکه ها

 

 

11: ایلات خمسه استان زنجان

 

شاهسون – اوصانلو -  مقدم – بیات – خدابنده

 

12: ایلات استان کرمان که شامل

 

تیره آل سعید – تیره خراسانی – تیره بلوچی – معصومی – شول – قراین – کوه پجی – پچاقچی – افشار – سلیمانی – لری – ظاهری – نارویی – جبال یارز – فتحی

 

13: ایلات استان کردستان شامل

 

شیخ اسماعیلی – دراچی – سورسوری – لک – کوماسی – گلباغی – مهنی - قالقالی

 

 

بخش دوم تقسیم بندی ایلات بر اساس اقوام 

 

ایلات ترکمن شامل

ایل افشار که خود شامل ایلات مستقل زیر است

پورممشالو، پیرمرادلو، آقاجان‌لو، ولی‌پور، قرایی، میرحسینی، فارسی‌مدان، میرجانی، قره‌قویونلو، قره‌گزلو، حمزه‌خانی، برآوردی، عمویی، غنچه‌ا‏، صادقی، رایینی، شهسواری، جامع‌بزرگی، مرادی، ساوندر، خبری.

 

ایلات ترک شامل

ایل شاملو

ایل قشقائی

ایل قره‌پاپاق

ایل قشقایی

ایل شاهسون

ایل سادات

کره سنی

ایل پازوکی

ایل روملو

ایل قره چورلو

ایل عمرانلو

ایل میلان

 

ایل‌های کرد ایران شامل

ایل شکاک

ایل جلالی

ایل زرزا

ایل اردلان

ایل زنگنه

ایل کلهر

ایل شوهان

ایل مامش

ایل منگور

ایل پیران

ایل کلهر

ایل میلانی

ایل هرکی

ایل پنیانشین

ایل جاف

 

فهرست طایفه‌های لرستان

ایلات لر شامل

ایل بختیاری

ایل چرام

ایل بویر احمد

ایل دشمن زیاری

ایل بهمئی

ایل طیبی

ایل باوی

ایل ممسنی

جودکی

ایل پاپی

ایل بالاگریوه

ایل گمار

ایل چگنی

ایل جان بزرگی

ایلات لک

 

ایل هداوند

ایل بیرانوند

ایل سعدوند

ایل چهاردولی

ایل غیاثوند

ایل سنگسری

ایل سرخی

ایل جبال بارز

ایل باصری

ایل آرندی

ایل آیماق

 

ایلات عرب شامل

ایل کوچی

ایل بنی تمیم

 

ایلات کرمانج شامل

ایل زعفرانلو

ایل عمارلو

 

ایلات مازندرانی زبان شامل

ایل الیکایی

ایل گلباد یا کلبادی

ایل نوری

ایل پالانی

 

ایلات بلوچ شامل

ایل نهتانی

 

 

 

 

از این فهرست ها نکات زیر زا می توان استنتاج نمود

1: ایران هنوز دارای طوایف و ایلات زیادی است  2: پسوند آخر بسیاری از آنها « وند » است و و ند در فارسی پسوندی است که ریشه را می رساند .

3: بیشترین طوایف و ایلات و عشایر متعلق به لرها ، کردها ، ترکها و بلوچها می باشد .

4: نام خانوادگی بسیاری از ایرانیها نام یکی از این ایلات و طوایف است که تعلق وی یا خانواده آن شخص به یکی از این ایلات را نشان می دهد

5: تعدادی از این طوایف در درون خود دارای چندین طایفه هستند که به این گونه طوایف ، کلان طایفه می گویند .

6: نام بسیاری از این ایلات و طوایف هنوز برای ما نا آشنا است و این نشان می دهد که در این زمینه مطالعات چندانی صورت نگرفته و لازم است که در این مورد تحقیق جامع و همه جانبه به عمل آید .

 

منابع

1: کتاب آشنایی با استانهای ایران

گردآوری شده از مجموعهء جامع ایران گردی در 28 جلد – تالیف حسن زنده دل و دستیاران  - انتشارات کاروان جهان گردان و ایران گردان  - با حمایت سازمان ایران گردی و جهان گردی – چاپ اول 1379

2: http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D8%AA_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86