یکی از دوستان دانشجو می کفت: آدم در این دوره و زمانه زیاد شانس نمیاره که با آدم های خوب و خالص برخورد پیدا کنه
به نظرم در این باره انسان ها دو دسته اند:
باور دسته اول: این واقعیت جامعه امروز است که: اگه خالص باشیم کلاهمون پس معرکه س!
البته در روابط اجتماعی این احساس کاملا بروز یافته است؛ برخی در برقراری ارتباط دوستی و معاشرت ضمن بدگمانی نوعی فاصله گیری را حفظ می کنند.
اما دسته دوم: باور و عمل به صداقت دارند.
ما جزء کدام دسته اید؟
البته کار جامعه شناسی، ارزشگذاری به نفع هیچ دسته ای نیست!
شاید به قول گافمن در جلو صحنه ها(روابط اجتماعی) به خوبی و خوشی با یکدیگر زندگی می کنیم و به دوستی هامون ادامه می دهیم که این خود واقعی ما نیست. پس با این اوصاف هیچ انسانی صادق نیست.
باور دارم تا دلتان بخواهد اهل عشق و عاشقی! بسیار وجود دارد! البته تا عشق را چه بنامیم و چگونه ببینیم!
باور کنیم هنوز هم تنوع و دامنه ی عشق ها وسیع است و عرض و طولش ناپیدا.
اسمش را بگذاریم دوستی
منظور آن است که انسان به ابراز محبت سوق یابد. دوستی( به زبان بی طرفانه جامعه شناسی، سرمایه اجتماعی) شاید ارزشمندترین چیزی باشد که نباید هیچگاه دریغش ورزیم.
گفته اند و می گویند که در این دنیا آدم های خوب زیادند؛ بله هستند و فقط باید حواسمان باشد(این هم یه جور تعقل بخصوص دیگر می طلبد!) که جستجویشان کنیم و به آن ها متصل شویم اگر رخصت دهند.
و بدون شک بر این باور، دایره ی دوستان وسیعتر خواهند شد و می شوند؛ چه که
درون هر کسی خوبی نهفته است.